به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «
استال پرس»، بیشت و هشتم دیماه ۱۳۴۳، در شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش محمدرضا (فوت ۱۳۵۵) و مادرش فضه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اسفندماه ۱۳۶۳، در شرق رود دجله عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه باقی ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص، در بهشت مصطفی زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش غلامرضا نیز به شهادت رسیده است.
بسمالله الرحمن الرحیم
تمامی پدران و مادرانی که عزیزشان در جبهه هستند افتخار کنند و بر خود ببالند که عزیزانشان خون میدهند و بهشت را برای آنها خریداری میکنند و امروز باید تمامی آرزوهای ما جهت اسلام را بگیرد که خداوند اجر همکاری را میدهد و مادرم از تو میخواهم که من را حلال کنی و برای بخشش گناهانم دعا کنی.
برادرانم امیدوارم که برای رضای خدا روانه جبهه شوید نه این که خدایناکرده برای انتقامجویی. برادرانم مسائل شرعی را به نحو احسن انجام بدهید و راه ما را که راه سیدالشهدا هست ادامه دهید. خواهرم زینب زمان باش و همچون زینب (س) با ناملایمات دستوپنجه نرم کن و در حفظ حجابت کوشا باش.
ای امت حزبالله، این زمان زمان آزمایش هست آزمایش الهی. سعی کنید خوب آزمایش پس بدهید. «این الطالب بدم المقتول به کربلا»، «کجایید طالبین خون شهید کربلا؟» آمدهام به جبهه تا حسینوار بجنگم و حسینوار هم شهید بشوم و این را بگویم که از آن زمان که قصد آمدن به جبهه را کردهام و لباس سبز سپاه که لباس اسلام است بر تن کردهام، جانم را وقف اسلام و انقلاب اسلامی کردهام و افتخار میکنم که امام میگوید «ایکاش من هم یک پاسدار بودم» چون پی به آن بردهام که در دادگاهی محاکمه میشوم کــه خود قاضی شاهد اعمال من بوده است.
ای دوستان و همسنگرانم باید این نکته را به شما بگویم که شرف و عزت و سربلندیمان در نماز شبمان است و باید این نکته را هم به شما امــت بیدار و حزبالله بگویم که حقیقت و مظلومیت ما را هیچ تاریخنویسی نمیتواند بیان کند و بنویسد، الا رزمندهای که در خط مقدم در شب عملیات خطشکن بوده است.
در آخر چند وصیت دارم که به شرح ذیل میباشد؛
۱- بعد از شهادتم اگر جنازهای داشتم مرا از مقابل سپاه تشییع کنید و قبل از تشییع بر جنازهام زیارت عاشورا را در جمع مردم در مکان سپاه بخوانید و بر جنازهام فقط حاجی کربلایی حیدر میری تا زمان حیات میتواند نماز بخواند.
۲- بر روی سنگ قبرم فقط آرم سپاه را بکشید و در شعار «تنها ره سعادت، ایمان جهاد شهادت» را بنویسید و دیگر اثری نمیخواهد باشد و بر جلو تابوتم آرم سپاه را بزنید.
۳- مرا در پایین پای برادرم دفن کنید و قبرم را با سنگ سیاه درست کنید.
۴- کسی حق این که برای من خرج بدهد را ندارد. اگر چنین کردند در روز قیامت گریبانگیر آنها هستم.
۵- هیچ ارگان و یا حزبی به جز سپاه و خانوادهام حق این که هیچگونه تبلیغی و یا خرجی را در مراسم شهادتم و بعد از شهادتم را بکند، ندارد.
دیگر آنکه برادران وحدت خود را حفظ کنند و در آخر از همه شما التماس دعا دارم و امیدوارم که من را حلال کنید و برای پیروزی اسلام بر کفر و فرج امامزمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) و سلامتی نایب امامزمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) دعا کنید به امید فتح برای ظفرمندان و شهادت در راه خدا.
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راهت جان طلبم در پی جانان بروم
بهر خون شهدا مهدی (عج) آید به خدا
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.
انتهای خبر/
https://asrehamoon.ir/vdcirpazzt1avq2.cbct.html