عبدالمجید فرزند گلمحمدِ کشاورزِ سختکوش و حاجیهی مؤمنه، در دل خاک داغ اما پرشکوه بلوچستان چشم به جهان گشود. کودکی اش در سایه تلاش و صداقت گذشت و از همان آغاز ریشههای ایمان و استقامت در جانش جوانه زد. با رسیدن به جوانی، عبدالمجید روحانی نیا نهتنها فرزند زاهدان بلکه سربازی برای آرمانهای بزرگ ملت ایران شد.
در سال ۱۳۵۸ با پیوندی مقدس زندگی مشترک خود را آغاز کرد و خداوند دختری به او بخشید تا نشانی از عشق و امیدش در این جهان باقی بماند. اما روح عبدالمجید آرام نمیگرفت، او فرزند روزهای پرشور انقلاب بود و میدانست که مرزهای وطن به پاسداران باایمان نیاز دارد. لباس سبز پاسداری بر تن کرد و عزم خود را برای دفاع از خاک و شرف ایران استوار ساخت. در میدانهای نبرد، قدمهایش استوار و نگاهش به افقهای بلند دوخته شده بود.
۲۵ شهریور ۱۳۶۰ در سوسنگردِ خونین، خمپارهای شلیک شد و ترکشهای آن سینه پر از عشق او را شکافت، اما آنچه به زمین افتاد تنها پیکر او بود نه آرمان و ایمانش. خون عبدالمجید خاک خوزستان را مقدستر کرد و فریاد حقطلبیاش در دل تاریخ ماندگار شد. پیکر مطهرش به زاهدان بازگردانده شد و در بهشت مصطفی، همان زادگاهی که نخستین نفسهایش را در آن کشیده بود آرام گرفت.
امروز هر نسیم که بر مزار او میوزد، پیامآور غیرت و رشادت مردی است که جان خود را فدای آزادی و عزت سرزمینش کرد. شهید عبدالمجید روحانینیا، نهتنها پاسدار مرزهای جغرافیایی که نگهبان مرزهای ایمان و شرافت بود، مردی که نامش برای همیشه در دفتر حماسههای این سرزمین، جاودانه و زرین باقی خواهد ماند.
انتهای خبر/